رضا، عنایت الله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 28 بهمن 1401
https://cgie.org.ir/Fa/article/266804/رضا، عنایت الله
جمعه 14 اردیبهشت 1403
چاپ نشده
رِضا، عنایتالله، ایرانشناس و از کنشگران سیاسی در دورۀ پهلوی. وی در 18 خرداد 1299 ش/ 8 ژوئن 1920 م در رشت در خانوادهای روحانی زاده شد. نیای او حاجی آقا رضا از شاگردان شیخ مرتضى انصاری، و از علمای معتبر و آزاداندیش گیلان بود. حاجی آقا رضا دارای 6 فرزند پسر و 4 فرزند دختر بود. از میان پسرهای او، 4 پسر بزرگتر معمم، و دو پسر کهتر مکلا بودند. حاجی شیخ اسدالله، پدر عنایتالله رضا یکی از فرزندان معمم حاجی آقا رضا بود.
شیخ اسدالله از محضر آخوند ملا کاظم خراسانی، معروف به آخوند بزرگ بهره برده بود و اجازۀ اجتهاد از او داشت. شیخ اسدالله همچون آخوند بزرگ، نسبت به جنبش مشروطه دلبستگی داشت. دو تن دیگر از پسران کهتر حاجی آقا رضا، یعنی آقا محمود و آقا نصرالله، از یاران نزدیک میرزا کوچک خان جنگلی بودند. نصرالله رضا در کابینۀ دولت انقلابی میرزا کوچک خان عهدهدار وزارتخانۀ پست و تلگراف بود و محمود رضا وزارت عدلیه را برعهده داشت. محمود رضا پس از وقایع جنگل، چند دوره به وکالت مجلس شورای ملی از حوزۀ انتخابی لاهیجان برگزیده شد و روزنامۀ طلوع را منتشر میساخت و ازاینرو، به «محمود طلوع» شهرت داشت.
نیای مادری عنایتالله رضا، مجتهد مقتدر و ذینفوذ گیلان، حاجی ملا محمد خمامی بود. او از دوستان نزدیک حاجی ملا علی کنی و شیخ فضلالله نوری بود و همچون آن دو، با جنبش مشروطه همدلی نداشت. عنایتالله رضا در چنین محیط خانوادگیای دیده به جهان گشود. او نوزادی 40روزه بود که خانوادهاش ناگزیر به ترک رشت، و اقامت در تهران شدند؛ زیرا احسانالله خان در 9 مرداد 1299 ش/31 ژوئیۀ 1920 م با پشتیبانی نیروهای بلشویک، علیه میرزا کوچک خان دست به کودتا زده بود و با چیرگی عوامل کودتا بر رشت، این شهر برای میرزا و یارانش ناامن شده بود.
عنایتالله رضا تحصیلات ابتدایی و متوسطۀ خود را در شهرهای تهران و رشت به پایان رسانید و در 1316 ش/1937 م، دیپلم خود را در رشتۀ ادبیات فارسی از دبیرستان دارالفنون گرفت و در همان سال، در دانشکدۀ افسری ثبت نام کرد و تا 1318 ش، در آنجا مشغول تحصیل بود. سپس در نیروی هوایی ارتش پذیرفته شد و در آنجا تا 1321 ش، دورۀ خلبانی هواپیماهای جنگی را گذراند. او سپس وارد دانشکدۀ دیدبانی ارتش نیروی هوایی شد و در 1323 ش، دورۀ دیدبانی نیروی هوایی را به پایان رسانید. در همین زمان بود که به تشویق دکتر محمدباقر هوشیار ــ که در وجودش تواناییهایی را میدید ــ در دورههای درسی رشتۀ ادبیات فارسی و فلسفۀ دانشسرای عالی به صورت مستمع آزاد شرکت میجست. این سالها همزمان با جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین بود.
نابسامانیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ناشی از اشغال ایران، ذهن عنایتالله را بیشتر بهسوی مسائل اجتماعی و سیاسی میکشاند. در این زمان او به اندیشههای احمد کسروی گرایش داشت؛ اما نظریات او دربارۀ مسائل سیاسی و اجتماعی را با روحیات خود سازگار نمیدید. در همین زمان حزب توده در پناه ارتش اشغالگر روسیۀ شوروی، و با بهرهبردن از اوضاع آشفتۀ سیاسی و اقتصادی ایران با شعارهایی مبتنیبر احقاق حقوق طبقات فرودست جامعه، دست به تبلیغات گسترده گشوده بود و به جذب قلوب مردم، بهویژه جوانان، میپرداخت. تحت تأثیر این تبلیغات رفتهرفته گرایش به حزب توده در او فزونی گرفت و به سائقۀ جوانی و خامی، پایش به کلوب حزب توده باز شد. در آنجا بود که با خلیل ملکی آشنا شد. این آشنایی به نقطۀ عطفی در زندگی او بدل گشت و به عضویت حزب توده درآمد و پس از چندی، خلیل ملکی او را به عبدالصمد کامبخش ــ که بهتازگی از شوروی به ایران بازگشته و مأمور تشکیل سازمان مخفی افسران حزب توده شده بود ــ معرفی کرد و به سازمان افسران حزب توده پیوست. اما دیری نپایید که دستگاه امنیتی ارتش، او را شناسایی کرد و در 27 مرداد 1324 ش/ 18 اوت 1945 م دستگیر، و پس از 3 هفته بازداشت در تهران، به زندان کرمان منتقل شد و تا فروردین 1325 در زندان و تبعید به سر میبرد.
عنایتالله پس از آزادی از زندان و بازگشت به تهران از سوی حزب توده مأموریت یافت تا به فرقۀ دموکرات آذربایجان بپیوندد. در آن سالها این فرقه به بهانۀ دفاع از حقوق مردم آذربایجان، و رهایی آنان از ستم زمینداران و سرمایهداران، زیر سایۀ چتر حمایتی ارتش سرخ شوروی، و در نواحی مختلف آذربایجان به فعالیت میپرداخت. او که بهغلط هدف فرقۀ دموکرات آذربایجان را رهایی سراسر ایران از بیداد خودکامگیها میپنداشت، در خدمت آن درآمد. اما پسازچندی، درپی رویدادهای 21 آذر 1325، به همراه خانوادهاش به شوروی گریخت و در شهر باکو اقامت گزید. دیری نپایید که به دانشگاه حزبی شهر باکو راه یافت و پس از اخذ مدرک لیسانس از آن دانشکده، در آزمون دکتری رشتۀ فلسفۀ دانشگاه دولتی جمهوری آذربایجان پذیرفته شد و پس از گذراندن درسهای مربوطه، از پایاننامۀ خود تحت عنوان «اندیشههای کسروی» با راهنمایی پروفسور ماکاولسکی، از استادان بزرگ فلسفه در اتحاد جماهیر شوروی، با درجۀ عالی دفاع کرد.
زندگی در شوروی و مشاهدۀ اوضاع و احوال آنجا سرآغازی برای تحولات فکری بعدی عنایتالله شد. او نخست به سیاستهای فرقۀ دموکرات آذربایجان دچار شک و تردید شد، تاآنکه دریافت این تشکیلات سیاسی به دستور مستقیم استالین برای تجزیۀ آذربایجان از ایران و الحاق آن به شوروی پا گرفته است و دستگاه سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی از این تشکیلات بهعنوان اهرم فشاری در روابط سیاسی آن کشور با ایران بهرهجویی میکند. ازاینرو، به مخالفت با سیاستهای فرقۀ دموکرات پرداخت. سران فرقه که دیگر حضورش را برنمیتافتند، او را از فرقۀ دموکرات اخراج کردند. در این زمان، او که از جان خود بیمناک بود و راه بازگشتی نیز به ایران نداشت، پنهانی از باکو به مسکو رفت و در آنجا ماجرای خود با فرقه را با اعضای کمیتۀ مرکزی حزب توده در میان گذاشت و خواستار آن شد تا مأموریتش در فرقۀ دموکرات آذربایجان پایانیافته تلقی گردد و به عضویت حزب توده بازگردد. اعضای کمیتۀ مرکزی حزب توده برای بررسی درخواست او به رایزنی نشستند و با اختلاف یک رأی، درخواست او پذیرفته شد.
عنایتالله رضا پس از چندی، بنابه درخواست مقامات دولت چین از دولت شوروی مبنیبر اعزام تنی چند از ایرانیان مقیم شوروی به پکن، برای راهاندازی بخش فارسی رادیو پکن، رهسپار چین شد. او که از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شوروی سرخورده شده بود، به خود نوید میداد تا تحقق آرمانهای سوسیالیستی را در نسخۀ چینی آن بیابد. اما با دیدن نابسامانیهای چین، هرچه بیشتر ناامید گشت و پس از دو سال اقامت در پکن، به مسکو بازگشت. در مدت اقامت دوبارهاش در مسکو بیشتر اوقات فراغت خود را به مطالعۀ آثار ایرانشناسان روسیه، و گردآوری اسنادی در حد امکان از سیاستهای شوروی، حزب توده و فرقۀ دموکرات آذربایجان نسبت به ایران پرداخت. این مطالب دستاول و گردآوریشده بعدها پایه و اساس بسیاری از نوشتههایش در ایران شد.
سرانجام عنایتالله رضا پس از 20 سال تبعید به یاری برادرش، فضلالله رضا و دیگر بستگانش که برای او و خانوادهاش گذرنامه تهیه دیده و پنهان از چشم مأموران امنیت شوروی به دست او رسانده بودند، با وجود اشکالتراشیهای مقامات شوروی، از اتحاد جماهیر شوروی به فرانسه رفت؛ اما بهسبب فعالیتهای سیاسیاش، از جانب دادگاه ارتش ــ که بهصورت غیابی برگزار و به مرگ محکوم شده بود ــ اجازۀ ورود به ایران را نیافت. او پس از حدود دو سال اقامت در فرانسه با کوششهای برادرش، که در آن زمان ریاست دانشگاه تهران را برعهده داشت، اجازۀ ورود به ایران را یافت و پس از چندی، در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و سپس در کتابخانۀ پهلوی که در آن زمان یکی از مراکز ایرانشناسی کشور بود، در سمت متصدی بخش روسی بهصورت غیررسمی به کار مشغول شد. اما محکومیت او مانع از فعالیت علمی و تدریس او در مراکز علمی و پژوهشی کشور بود؛ تا آنکه با پادرمیانی شجاعالدین شفا، رئیس وقت کتابخانۀ پهلوی، نزد محمدرضا شاه از او رفع مزاحمت شد و پس از آن بود که توانست در کنار کار در کتابخانۀ پهلوی، با مراکز دانشگاهی همکاری کند. او نخست بهعنوان استاد تماموقت به استخدام دانشکدۀ دماوند درآمد و در پی آن، دیگر دانشگاهها از او برای همکاری دعوت به عمل آوردند. دانشکدۀ علوم سیاسی، دانشکدۀ روابط بینالملل وزارت امور خارجه، دانشکدۀ بازرگانی و دانشگاه تربیت معلم از جملۀ دانشگاههایی بودند که عنایتالله رضا بهعنوان استاد حقالتدریس با آنها همکاری داشت و در آن دانشگاهها در مقاطع مختلف تحصیلی به تدریس تاریخ و فرهنگ ایران و همچنین درسهای مرتبط با تاریخ روسیۀ شوروی میپرداخت.
عنایتالله پس از بازگشت به ایران، تصمیم داشت تا از سیاست دوری گزیند و اوقات خود را صرف بررسی مسائل ایرانشناسی نماید؛ ازاینرو، نخست به ترجمۀ کتاب اورارتو اثر باریس پیوتروفسکی از روسی به فارسی مبادرت کرد. اما از بدو ورودش به ایران رفقای قدیمی حزبیاش که هنوز او را از باورمندان آرمانهای کمونیستی میپنداشتند، به سراغش میآمدند و مشتاقانه از او دربارۀ وضعیت اتحاد جماهیر شوروی پرسشهایی میکردند. او که روزگار تلخی را در آنجا سپری کرده بود، به پرسشهای آنان پاسخهایی میداد که با باورهایشان سازگار نبود و گفتههای او را دربارۀ وضعیت شوروی برنمیتافتند و گفتههایش را ناشی از ناتوانی او در ادامۀ مبارزه و پشتکردن به آرمانهای کمونیسم تعبیر میکردند و رفتاری خصمانه نسبت به وی پیش میگرفتند. عنایتالله رضا که این رفتارهای رفقای قدیمی حزبیاش را ناشی از ناآگاهی آنان نسبت به مسائل حزب توده و اتحاد جماهیر شوروی میدانست، بر آن شد تا برای روشنساختن اذهان آنانی که دل در گرو کمونیسم داشتند، بهرغم میل باطنیاش، اما بنابر ضرورتی که خود را ملزم به آن میدانست، در حوزۀ بررسی کمونیسم و مسائل شوروی به فعالیت بپردازد.
کتابهای مارکسیسم و ماجرای بیگانگی انسان، کمونیسم اروپایی، و کمونیسم و دموکراسی از جملۀ تألیفات او در این دوره است. همچنین او در این دوره کتابهایی در زمینۀ مسائل کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی ترجمه کرد؛ از آن جمله است: طبقۀ جدید، تحلیلی از تحول جامعۀ کمونیست، تألیف میلوان جیلاس؛ اسرار مرگ استالین، تألیف آوتور خانوف؛ به زمامداران شوروی، تألیف آلکساندر سولژنیتسین؛ منابع کمونیسم روسی و مفهوم آن، تألیف نیکلای بردیایف؛ نیکیتا خروشچف، سالهای حاکمیت، به ضمیمۀ متن کامل گزارش خروشچف در جلسۀ سری کنگرۀ بیستم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، تألیف روی مددوف؛ گفتوگو با استالین، تألیف میلوان جیلاس؛ سیزده روزی که کرملین را لرزاند (انقلاب مجارستان)، تألیف تیمور مرای؛ تاریخ سری جنایتهای استالین، تألیف آلکساندر آرلوف؛ و خاطرات بوریس باژانف، رئیس دبیرخانۀ دفتر سیاسی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی.
با پیروزی انقلاب اسلامی و علنیشدن فعالیت حزب توده، مخالفتها و تهدیدات آشکار و پنهان آنان با عملکرد عنایتالله رضا نیز شکل علنی به خود گرفت. عنایتالله رضا که چند سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به سمت معاونت علمی و پژوهشی کتابخانۀ پهلوی منصوب شده بود، پس از پیروزی انقلاب از طرف علی شریعتمداری، وزیر وقت علوم و آموزش عالی، در بهمنماه 1357 به سرپرستی آن کتابخانه و دبیرخانۀ کنگرۀ ایرانشناسی منصوب شد. تا آنکه در آغاز سال 1359 ش، کار در کتابخانۀ سابق پهلوی را رها کرد و در خانه به کار ترجمه و تألیف کتاب پرداخت و با پول فروش قطعهزمینی که در تهران داشت، روزگار میگذرانید؛ بیشتر آثار علمی او متعلق به همین سالها ست. در سالهای نخستین دهۀ 1360 ش، در چند مؤسسۀ دانشگاهی ازجمله دانشگاه امام صادق (ع) و دانشکدۀ روابط بینالملل وزارت امور خارجه و پژوهشگاه علوم انسانی بهعنوان استاد حقالتدریس در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به تدریس پرداخت، تا آنکه در سال 1365 ش، از جانب محمدکاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برای همکاری با بخش جغرافیای آن مرکز به کار دعوت شد و پس از چندی، مسئولیت بخش جغرافیا را عهدهدار گردید و به عضویت شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی درآمد و تا واپسین روزهای زندگیاش این همکاری ادامه داشت.
عنایتالله رضا در طول فعالیتهای علمیاش بارها از طرف مراکز علمی و فرهنگی ایران و جهان به دریافت جوایز و تقدیرنامههایی نایل آمده است. ازآنمیان، میتوان به نشان درجۀ دوم علمی سپاس برای خدمات علمی و فرهنگی از وزارت آموزش و پرورش در 16 بهمن 1352؛ دریافت جایزۀ بهترین کتاب سال در 3 نوبت برای ترجمۀ کتابهای تمدن ایران ساسانی اثر ولادیمیر لوکونین در 1352 ش، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان اثر نینا ویکتوروونا پیگولوسکایا در 1368 ش، و اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سدههای چهارم ـ ششم میلادی اثر نینا پیگولوسکایا در 1373 ش؛ تقدیرنامه برای کار و تلاش علمی با درجۀ ممتاز از شورای نظارت مرکز آموزشهای دیپلماتیک برای تدریس دروسی تحت عنوان «دگرگونیهای پس از فروپاشی شوروی سابق»، ویژۀ مدیران، کارشناسان ارشد و اعضای سرویسهای بینالمللی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی جمهوری اسلامی ایران در 1372 ش؛ دریافت نشان «دوستی» به پاس خدماتش در چین از جانب چوئن لای نخستوزیر وقت چین در 1339 ش/1960 م؛ تقدیرنامه از سوی مؤسسۀ آمریکایی "The American Biographical Institute"، و درج شرح حال او در ویرایش پنجم کتاب راهنمای آن مؤسسه. افزونبر اینها عنایتالله رضا به پاس خدمات علمی و فرهنگیاش در 1354 ش، به عضویت هیئت امنای پژوهشگاه علوم انسانی برگزیده شد و در سالهای پس از انقلاب اسلامی بهعنوان مشاور علمی آن مرکز به همکاری دعوت شد که این همکاری تا پایان عمر وی ادامه داشت.
دیگر آثار عنایتالله رضا که در این نوشته بدانها اشاره نشده، اینها ست: آب و فن آبیاری در ایران باستان، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، و نام دریای شمال ایران. همچنین وی کتاب خاطرات پرنس فلیکس یوسفاف قاتل راسپوتین را از روسی به فارسی ترجمه کرده است. خاطرات سیاسی او تحت عنوان ناگفتهها که در گفتوگو با تنیچند از همکارانش در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تدوین شده، به چاپ رسیده است. افزونبر اینها دهها مقاله در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و در نشریههای مختلف فرهنگی در موضوعات ایرانشناسی و مسائل اتحاد جماهیر شوروی از او به یادگار مانده است. سرانجام عنایتالله رضا در 18 تیر 1389 در سن 90سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت و پیکرش در قطعۀ نامآوران گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
این مقاله براساس گفتوگوی عنایتالله رضا با مؤلف تهیه شده است.
علی کرمهمدانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید